داستان امام حسن مجتبی (ع) و مرد شامی
این سیاه قلم اثر استاد محمد باقر آقا میری برگرفته از داستان امام حسن مجتبی (ع)و مرد شامی است.

ابن شهر آشوب نقل کرده است: مرد شامی درحال عبور وقتی پادشاه صبر و حلم را شناخت شروع به توهین و بداخلاقی کرد و امام حسن مجتبی(ع) با لبخند به توهین های مرد شامی گوش می کرد وقتی مرد شامی خسته و آرام شد امام به ایشان فرمودند: به نظرم غریب این شهری اگر گرسنه ای به تو غذا می دهم و اگر پول نیاز داری برآورده می کنم اگر در راه مانده ای به تو پناه می دهم...و لحظاتی بعد مرد شامی چشمهایش پر از اشک شد و از کار خویش پشیمان شد.
جهت دریافت فایل با کیفیت بالا اینجا را کلیک کنید.